هستیم اما خیلی خیلی کمرنگ
خیلی دلم میخواد این روزا پست بزارم. یه پست پر از عکسای خوشکل و خاطره ای و به یاد موندنی یه پست پر از خاطره های تکرار نشدنی. از ثانیه و ساعت ها ی گذرونده دخملم با کلی حرف حیف...حیف که این گوشی با هزار تا امکاناتش و نرم افزارش جای وبلاگ نویسی رو از من مادر گرفته چیکار کردیم با خودمون و خاطره هامون نمی دونم... کاش یکی بیاد و بهم بفهمونه که این روزا برنمیگرده ان شاءلله اگه از امروز خدا یاری کنه میخوام پستای جامونده وبلاگ دخترمو بزارم ...