فرشته کوچک زندگی ما

اینجا هم خونه بابا جون جبار ایناست یه درخت آلبالو کوچولو دارن همه شو تو و آیسان خوردین اونم با هسته اش  وقتی میریم اونجا زودی میری آلبالو هارو بکنی و با یه عشقی میخوری که نگو     ...

عاشق کیک شدی هرجا کیک می بینی زودی فوت میکنی وبعد واسه خودت دست میزنی  اینجا هم تولد امیر رضا است که تو نمیذاری کسی به کیک دست بزنی         اینم صاحب تولد ...

سلام من 9 خرداد دو سالگی رو پشت سر گذاشتم و وارد سومین سال از زندگی قشنگم شدم بهترین مامان بهترینها رو برات آرزو میکنم دلم میخواد بدونی بودن من در کنار تو معنا داره و قلبم با قلب تو میتپه عشق قشنگ من همیشه شاد باش و بخند که دنیا ارزش یک قطره اشک تو رو هم نداره  نور دیده ام ،زندگی من ،آرام جونم ،نفسم ، همدمم ،عمرم دو ساله که درکنار تو بهترین لحظات عمر و زندگیم و سپری کردم .زیبای من تولدت مبارک .فرشته کوچولوی من تولدت مبارک . تولد تو تولد زندگی دوباره است . خدایا شکرت... عزیز دل من امروز تب شدیدی کرد و مجبور شدیم ک یک نخورده ببریمش دکتر  ...

این روزا  دنیای مادرانگی من گاهی بزرگ است به وسعت ترس از فرداهای تو  گاهی کوچک است به قدر نگرانی نخوردن  میوه و غذای امروز تو.... چه دنیای غریبی است دنیای مادر انگی .... غریب و دلنشین وشیرین و پر استرس ...گاهی با قلبت تصمیم میگیری گاهی با منطقت ...گاهی دلم برای خدم تنگ میشود ..آنی بدون تو نفسم تنگ میشود       ...

دلم میخواد همیشه از ته دل بخندی و واسه همههههههههه بهترینارو بخوای..اینجوری خداهم واسه تو بهترینا رو به ارمغان میاره..منم سعی میکنم اینجوری باشم یعنی وقتی میبینم خدا یه فرشته کوچولوی پاک و معصوم رو به من داده باید نهایت سعیمو کنم تا روح و ذهنش با زشتیای این دنیا سیاه والوده نشه..تمام سعیمو میکنم که لیاقتتو  داشته باشم زندگیم.انقد دوستت دارم که اصلا نمیتونم تو کلماتم بهت نشون بدم. بدون که همه هستیه من و بابایی هستی مهربونم   ...

راستی من عاشق عینکم و اگه کسی بغلم کنه و عینکی باشه در یک چشم به هم زدن عینکشو در میارم. برای همین چند روز پیش مامانیو بابایی یه عینک آفتابی خوشگل برام خریدن که خیلی دوسش دارم   ...

دختر کوچولوی شیرینم باورم نمیشه که داری 2 ساله میشی چقدر زود گذشت... از وقتی اومدی انقدر غرق وجود تو شدیم که گذشت روزو شبها رو متوجه نمیشیم. عزیز دلم، هستی ام، دردانه ام ، مطمئنم که به همین سرعت روزی میرسه که 20 ساله میشی و من از همین حالا دلتنگت میشم... چون انشا ا... اون موقع دیگه برای خودت خانومی  شدی و شاید نتونم مثل الان بغلت کنم و تو ،توی آغوشم به خواب ناز فرو بری و من ساعتها تماشات کنم... دوست دارم زمان رو نگه دارم تا بیشتر از روزهای کودکیت لذت ببرم، دلم میخواد تا ابد تماشات کنم، بوی تنت رو احساس کنم و صدای شیرین خنده هاتو بشنوم... آیناز  قشنگم،فرشته نازنینم، مثل هر مادری احساسم اینه که تو زیب...

اردیبهشت 92 آستارا عزیز دلم عاشق آیسانه  وقتی با آیسانه انگار دنیا رو بهش دادن انصافا آیسانم قریونش برم هوای آیناز کوچولوی منو داره         ...

زندگی قصه و حرفیست که  شیرینی آن خنده توست تلخی اش گریه ی تو کاش پر باشد، لجظه هایم همه از خنده تو...   دفعه اولته که بستنی میخوری و ذوق کردی           ...