شیطون مامان
اینم از روزی که آیسانم دوچرخه اش آورده بود خونه مامان جون تا تو حیاطشون دوچرخه سواری کنه طفلی نمی دونست دوچرخه اشو صاحب میشی دایی علی خواست لطفی کنه وشما از دوچرخه یه فیضی ببری ولی دیگه پایین اومدن از دوچرخه شد واسه ما یه آرزو قربونش برم آیسان هم کاری نداشت ...