5 ماهگی عشقم
امسال اولین باره که برگهای پاییزی رو می بینی
امروز ٥ماهه شدی وحسابی بزرگ شدی.
عاشق خوردن هستی !!
یعنی هرچی بدیم دستت اول یه کم مهندسی می کنی.. اینور اونورشو با دقت نگاه می کنی .
بعد هم با لذت تمام میبری توی دهنت.
اول کلی باهاش حرف می زنی و در موردش فکر می کنی
و وقتی مهندسیت تموم شد میره به سمت دهن !
توی کل روز هزار بار می گم :آینازم دهن نه !!!!
مهمترین علاقمندی هات: عروسک مودار - سیم تلفن خونه م- کتاب داستان
همش غر می زنی بشینی
عاشق ددر رفتنی ! کاملا متوجه میشی وقتی کسی لباس میپوشه و آماده بیرون رفتن میشه.
از خوشحالی دم در جیغ میزنی. اگه یه ساعتم بیرون بچرخونمت هیچی نمیگی و اعتراضی نداری.!
یه کمی هم در مورد اذیت کردنات بنویسم !!
همیشه باید یه نفر کنارت باشه. اصلا تحمل تنهایی رو نداری.
یه وقتایی هیچ کاری باهام نداری اما فقط باید پیشت باشم.
یه وقتایی هم با اینکه پیشتم بازم راضی نمیشی و باید بغلت کنم و راه برم !
فدات بشم دخترم..
همه ی اذیتات هم دوست دارم.
به روزی فکر می کنم که بزرگ شدی و خودت می تونی این نوشته هارو بخونی.
یه کم هول هولی نوشتم. باید برم