آینازآیناز، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

فرشته کوچک زندگی ما

آبنبات مامان

  هروز شاهد بزرگترشدن پاره تنم هستم . روز به روز تغییر میکنی و من ثانیه به ثانیه لبریز از عشق میشوم .   ٤ ماه است که آمـدی؟ در عجبم گویی روزهای نـبودنت را به خاطر ندارم عجیب دلبسته ات شده ایم خدایا خودت نگه دارش باش ...
30 شهريور 1392

تقدیم به درودونه ی مامان

٤ماه  از اومدنت تو زندگی مامان و بابا میگذره و من خوشحالم و میبالم به داشتنت میبالم به زندگیم با وجود فرشته ای مثل تو. تو قشنگترین و موندنی ترینو بهترین تصمیمی بودی که تا دنیا دنیاست از گرفتنش احساس شعف و شادی میکنم با تمام وجودم برات آرزوی بهترینارو دارم بهترینایی که تو دوسشون داری دنیایی که تو بسازی هرچی که تو بهش بگی خوشبختی..                                 آرزویم این است که دلت خوش باشد                               نرود لحظه ای از صورت ماهت لبخند &n...
30 شهريور 1392

بدون عنوان

دخترم.... آدم ها آرزوهای خیلی بزرگی دارند توی زندگیشون.... اما مادرها بزرگترین آرزوهاشون رو برای فرزندشون دارند... آیناز  مادر آخ که اگر بدونی چه آرزوهای بزرگی دارم برایت... همه وجــودم تویی....هر چه میخواهم برای توست.... مــادر که باشی آرزوهای خودت کم رنگ میشه ... اگر یه روز یه چراغ جادو پـیدا کنم و از توش یه غول آرزوها بیاد بیرون و بگه چی میخوای اول میگــم دختــرم ....و بعدش باز هم میگــم دختــرم .... نمیدونم کدوم یکی از این آرزوهای بزرگ برآورده میشه اما به یه چیزی ایــمان دارم و اون ایـنه که ....  آرزوهای بزرگ من در برابر بزرگی و عظمت خداوند خیلی کوچک است.... و اینک...
22 مرداد 1392

بدون عنوان

روز واکسن : اولین روزی بودکه واسه واکسن می بردمت  ! سوار ماشین که شدی کم کم چشمات رو هم رفت و خوابت برد.. قربونت برم آخه الان وقت خوابه ؟!  رسیدیم... اول قد و وزن . تا گذاشتمت  روی ترازو از خواب پریدی و گریه سر دادی البته زودی ساکت شدی و آبروریزی راه ننداختی!! بعدشم قدت رو اندازه گرفتند مثل همیشه خدارو شکر همه چی خوب خوب . قدت ٦٠ و  وزنت ٥/٥   حالا نوبت واکسن.. با ترس و لرز شلوارتو در آوردم و پاهاتو سفت گرفتم و چشمامو بستم گریه ت رفت هوا.. نازت کرد م و آروم شدی که واکسن بعدی فرو رفت...  اشکت در اومده بود.. قربونت برم.. اشکالی ند...
12 مرداد 1392

بدون عنوان

خداوندا قسمت میدم به این شبهای عزیز هر کسی مریضی دارد شفا بده، مامان افروز ما رو هم هر چه زودتر خوبش کن و هر کسی ناتوان و ندار است دست او را بگیر،خداوندا تقدیرمان دست توست به حق علی ابن ابیطالب غریب کوفه تقدیر و سرنوشتمان را در راه حق و عدالت قرار بده تا انشالله پشت سر حضرت مهدی موعود عج در راه حق قیام کنیم. خدایا به داده وندادت شکر٫که داده ات نعمت است ونداده ات حکمت جایی خونده بودم بنده‌ای از خدا پرسید: اگر سرنوشت مرا تو نوشته‌ای پس چرا آرزو کنم؟ خدا گفت: شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند…! میگن توی شب قدر سرنوشت آدما رقم میخوره. توی این شبهای عزیز قدر، با ارزش ترین چیزها رو از خدا بخواین. خدا مواظب فرشته کوچولوی من باش...
8 مرداد 1392