آینازآیناز، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

فرشته کوچک زندگی ما

بدون عنوان

انقدر شیرینی که گاهی فکر میکنم هیچ چیز شیرین تر از مادر بودن نیست گاهی انقدر غرق در احساس مادرانه میشم که چیزی جز "خدایا شکرت" ندارم که به فکر و زبانم بیارم واقعا خدا رو شکر که تو هستی و سالم و شاد در کنارمونی و در این لحظات همیشه دعا می کنم چندتا از دوستان و آشنایان که در آرزوی بچه دار شدن سال ها رو میگذرونن بتونن بچه دار بشن و خدا گلی مثل تو رو بهشون عطا کنه ...
25 آذر 1393

واکسن 18 ماهگی

19ماهگیت مبارک   سلام خانوم کوچولوی مامان شرمنده از اینکه بی معرفت شدم واست از شیرین کاریات و شیرین زبونیات نمی نویسم  دیروز رفتیم واکسن هجده ماهگیت رو زدیم دیگه بعد از این واکسن نداری تا مدرسه خدا رو شکر چند سال راحتیم.   تعداد واکسنات هم زیاد بود یه دونه به دستت زد یه دونم به پات. وقتی اومدیم خونه تا چهار ساعت بعدش خوب بودی و چون استامینوفن خورده بودی خوابیدی وای وای وقتی بیدار شدی تبت بالا بود جای واکسن پات درد گرفته بود و بی حال افتاده بودی  دوباره استامینوفن دادم و کمپرس گرم کردم چون بهداشت گفته بود ولی فایده نداشت و خیلی درد داشتی برات جا انداختم جلوی تلویزیون و تو که ...
23 آذر 1393

18 ماهگیت مبارک

چقدر آرامم دخترکم که تو هستی... که کنارمی وهمیشه درقلب منی... به معصومیت کودکانه ات قسم،بیشتراز هرمادردیگری عاشقت هستم...باورکن بعدازدردی شیرین پابه این دنیا گذاشتی وهمه دنیای من شدی... دغدغه هرروز من بودن توست... نفس کشیدنت... ایستادنت... خندیدنت... لحظه به لحظه کنارم قدمیکشی وبزرگ میشوی... دخترکم،عزیزکم دستهای کوچکت رامیگیرم تابلندشوی،راه بروی...تمام لذت زندگیم همین است میخواهم آغوشم مادرانه ترین آغوش دنیاباشدبرای تو... میخواهم به تویادبدهم کلمه کلمه عشق را،زندگی را... مادربودن شیرین است،آنقدرکه حتی فکرکردن به نوازش صورت پاک ومعصوم تومرا میبردتا اوج...   &nbs...
9 آبان 1393

آیناز در شمال

لب دریا  تو او ن سرما آیناز  تخت گرفته خوایبده چه کارای عجیبی تو مسافرت میکنه تو راه برگشت جالب ترش اینجا بود که وقتی رسیدیم خونه فقط تا آخر شب می گفت آجان آجان آجان  همون آیسان خودمون  ول کن هم نبود ...
7 آبان 1393