آینازآیناز، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

فرشته کوچک زندگی ما

واکسن 18 ماهگی

1393/9/23 0:25
217 بازدید
اشتراک گذاری

19ماهگیت مبارک

 

سلام خانوم کوچولوی مامان

شرمنده از اینکه بی معرفت شدم واست از شیرین کاریات و شیرین زبونیات نمی نویسم 

دیروز رفتیم واکسن هجده ماهگیت رو زدیم دیگه بعد از این واکسن نداری تا مدرسه خدا رو شکر چند سال راحتیم.  

تعداد واکسنات هم زیاد بود یه دونه به دستت زد یه دونم به پات. وقتی اومدیم خونه تا چهار ساعت بعدش خوب بودی و چون استامینوفن خورده بودی خوابیدی وای وای وقتی بیدار شدی تبت بالا بود جای واکسن پات درد گرفته بود و بی حال افتاده بودی  دوباره استامینوفن دادم و کمپرس گرم کردم چون بهداشت گفته بود ولی فایده نداشت و خیلی درد داشتی برات جا انداختم جلوی تلویزیون و تو که تا قبلش اصلا یه دقیقه هم بی حرکت نمیموندی برای اینکه پات درد نگیره حدود یک ساعت صاف خوابیدی و تکون نخوردی و تلویزیون دیدی می اومدی راه بری که انقد پات درد میکرد لنگ میزدی و حتی حاضر نشدی مسیر رفته رو برگردی اومدم بغلت کردم تا امشب هم اصلا راه نرفتی یا نشستی تو بغل من یا خیلی کم تنهایی نشستی البته استامینوفن هم بهت اثر نداشت شیاف استفاده کرده  تا دردت ول کرد وتبت پایین اومد 

الانا دیگه پاشدی که راه بری چند قدم لنگان لنگان از بغل من رفتی پیش بابا ولی درد داری.

 دلم برات کبابه مامانی اخه این چه کاریه که با بچه ها میکنن بچه سالم و مریض می کنن ولی ادم به بعدش که فکر می کنه که بچه در مقابل چه بیماری هایی واکسینه می شه حاضره میشه این درد و مشکلات و به جون بخره.

 
بابایی وضعش از تو بدتر بود و من به خاطر دل بابایی مجبور بودم خودمو بیشتر خونسرد نشون بدم

ولی تو دلم یه غوغایی بود که نگو

 

عاشقانه هایم تمامی ندارد وقتی تو بهترین اتفاق زندگی ام

 

وقتی بی حالی و خونه خیلی آرومه و دل من ...............

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)