فرشته کوچک زندگی ما

فکر نکنین دخترم موز با پوستش میخوره ها نه یهویی هول شده اشتباهی خورد آخه موز هم بزرگه هم خوشمزه مامانی یه دونه هم بردارم ببرم خونه؟   ا   ...

دخمله من  علاقه عجیبی داره توی سفره بشینه  اینم یه نمونه اش ...

عزیز دلم روزا مثل باد میگذزه و هر روز بزرگتر و خانوم تر میشی اونقد عکس گرفتن ازت مشکل شده که نگو اصلا یه جا آروم نمونی که عکست بگیرم تازگیا علاقه خیلی شدید پیدا کردی به شو و موزیک کنترلو میاری که برات  بازش کنم و وقتی مورد شو مورد علاقه  ات نباشه اعتراض میکنی وقتی که بابایی از سرکار میاد زودی دستشو میگیری و میبریش که تابت بده فر میکنی فقط بابا بلد که تاب بازیت بده چون صبحا اصلا به من نمی گی اینجا هم داریم افطاری میریم خونه مامان افروز  با هزار مصیبت عکست گرفتم ...

آینازم اینجا 13 ماهه هستی  و داری تو ائل گلی واسه خودت کیف میکنی البته قبلش رفته بودیم آزمایشگاه واسه تست  کلیه بابایی که سنگ داره فقط میگی بزارمیت زمین راه بری و دستتم ول میکنی یعنی کلا یه کارایی میکنی که از رفتنمون پشیمون میشی   هرکاری کردم که دستتو از دهنت بکشی تا عکس بگیرم ولی نشد ...